کافه کتاب

کتابفروشی اینترنتی

کافه کتاب

کتابفروشی اینترنتی

هندسة اقلیدس

منشأ هندسه

واژة «ژئومتری» از دو واژه یونانی؛ ژئو، به معنی زمین، و متراین، به معنی اندازه‎گیری آمده است؛ هندسه در اصل علم اندازه‎گیری زمین بوده است. هرودت، مورخ یونانی (سدة پنجم قبل از میلاد)، پیدایش هندسه را به مساحان مصری نسبت می‎دهد. ولی تمدنهای کهن دیگر (بابلی، هندی، چینی) هم اطلاعات هندسی زیاد داشته‎اند.

هندسة پیشینیان در واقع گرد‎اوری از روشهای «قاعدة سرانگشتی» بود که از راه آزمایش. بررسی شباهتها، حدسها و شهودهای اتفافی، دست یافتن به آنها میسر شده بود. خلاصه، هندسه موضوعی تجربی بود که جوابهای تقریبی آن معمولاً برای مقاصد عملی کافی بودند. بابلیهای 2000 تا 1600 سال پیش از میلاد مسیح محیط دایره را 3 برابر قطرش می‎گرفتند. یعنی p را مساوی 3 اختیار می‎کردند. این همان مقداری است که ویتروویوس[1] معمار رومی به آن داده بود و در نوشته‎های چینی همان مقدار پیدا شده است. حتی یهودیان باستانی این مقدار را مقدس می‎شمردند و می‎پنداشتند که کتاب مقدس آن ار تثبیت کرده است (کتاب اول پادشاهان، باب هفتم، آیة بیست و سوم) و تلاش خاخام نهه میا[2] برای تبدیل  p به 7/22 به نتیجه نرسیده بود. مصریان سال 1800 پیش از میلاد، طبق پاپیروس رایند[3] مقداری تقریبی  p را چنین می‎گرفته‎‏اند:

[4]

حدسهای مصریان در پاره‎ای از موارد درست و در پاره‎ای دیگر نادرست بودند. یکی از کارهای برجستة آنان پیدا کردن دستور صحیح برای حجم هرم ناقص مربع القاعده بوده است. از سوی دیگر، چنین می‎‏پنداشتند که دستوری که برای مساحت مستطیل صحیح است برای هر چهار ضلعی نامشخص نیز می‎تواند صحیح باشد. هندسة مصری به معنی یونانی کلمه علم نبود، بلکه صرفاً انبانی بود پر از قواعد محاسبه، بی‎هیچ موجبی یا توجیهی.

بابلیان در حساب و جبر خیلی از مصریان پیشرفته‎تر بودند. وانگهی، قضیة فیثاغورس را که در هر مثلث قائم الزاویه مربع طول وتر مساوی با مجموع مربعات طولهای دو ضلع دیگر است خیلی پیش از آنکه فیثاغورس به دنیا بیاید می‎دانستند. تحقیات اخیر اتونویگه باوئر[5] تأثیر جبر بابلیان بر ریاضیات یونانی را که قبلاً نادانسته بود مکشوف ساخته است.

ولی یونانیان. و پیش از همه طالس ملطی،[6] اصرار می‎ورزیدند که احکام هندسی باید از راه استدلال قیاسی ثابت شوند نه از راه آزمایش و خطا. طالس با محاسبات قسمتی درست و قسمتی نادرست که از ریاضیات بابلی و مصری در دست بود آشنایی داشت. وی ضمن کوشش برای تمیز نتایج درست از نادرست، نخستین هندسة منطقی را بنیاد نهاد. (طالس به سبب پیشگویی خورشیدگرفتگی سال 585 پیش از میلاد نیز مشهور است). استخراج منظم قضایا از راه اثبات، از مشخصات ریاضیات یونانی و کاملا تازه بوده است.

نظام بخشی و تابع اصول سازی که با طالس آغاز شده بود، مدت دو سده توسط فیثاغورش و شاگردانش ادامه یافت. معاصران فیثاغورش در او به دیدة پیامبری دینی می‎نگریستند. او از پیروان خود یک «جمعیت برادری» تشکیل داد که آداب تهذیب و تزکیه‎ای خاص خود داشت، و پیرو عقاید گیاهخواری و اشتراک اموال بود. تمایز فیثاغورسیان از دیگر گروههای مذهبی در این بود که آنان اعتلای روح و یگانگی با خدا را از راه مطالعة موسیقی و ریاضی میسر می‎دانستند. در موسیقی، فیثاغورس نسبتهای صحیح فواصل هارمونیک را حساب کرد. در ریاضیات، خواص مرموز و شگفت‎انگیز اعداد را تعلیم می‎داد. کتاب هفتم اصول اقلیدس که کتابی در بارة نگرة اعداد است، در مکتب او آموخته می‎شد.

زمانی که فیثاغورسیان طولهای کنگ، نظیر  را کشف کردند به سختی یکی خوردند (¬فصل دوم صفحات 34-35). در ‎آغاز کوشیدند که این کشف را پوشیده نگاه دارند. پروکلوس[7] مورخ می‎نویسد: «هم می‎دانیم مردی که نخستین بار نگرة اعداد کنگ را آشکار ساخت هنگام غرق یک کشتی از میان رفت، تا چیزی که بیان نشدندی و تصور ناپذیر است برای همیشه پوشیده بماند». از آنجایی که فیثاغورسیان  را عدد نمی‎شمردند، جبر خود را به صورت هندسی درآوردند تا بتوانند  و طولهای کنگ دیگر را به توسط پاره خط (مثلاً  را با قطر مربعی به ضلع واحد) نشان دهند.

پی‎ریزی منظم هندسة مسطحه توسط مکتب فیثاغورش را بقراط ریاضیدان (با طبیبی به همین نام خلط نشود) در حدود سال 400 پیش از میلاد مسیح در کتاب اصول سروصورتی داد. با اینکه این کتاب گم شده است، می‎توانیم با اطمینان خاطر بگوییم که قسمت اعظم کتابهای اول تا چهارم اصول اقلیدس را، که یک سده بعد منتشر شده، دربرداشته است. فیثاغورسیان هرگز قادر نبودند نگرة تناسبهایی را که بر طولهای کنگ نیز جاری باشد بسط دهند. این کار بعداً توسط ائودوکسوس،[8] که نگر‎ه‎اش در کتاب پنجم اصول اقلیدس گنجانیده شده است، انجام گرفت.

سدة چهارم پیش از میلاد مسیح ناظر شکوفایی آکادمی علوم و فلسفة افلاطون (که در حدود سال 387 پیش از میلاد بنیاد نهاده شد) بود. افلاطون در کتاب جمهوری می‎نویسد: «مطالعة ریاضیات دستگاهی ذهنی را توسعه می‎دهد و به کار می‎اندازد که ارزش آن از هزار چشم بیشتر است، زیرا که درک حقیقت فقط از راه ریاضی میسر است». افلاطون می‎آموخت که جهان اندیشه مهمتر از جهان مادی حواس است. زیرا که این جهان سایة جهان اولی است. جهان مادی غاری است ناروشن که بر روی دیوارهای آن تنها سایه‎های جهان واقعی خارج را که به نور خورشید روشن شده است، می‎بینیم. خطاهای حواس باید از راه تمرکز فکر اصلاح شوند، که خود این تمرکز از راه مطالعة ریاضیات بهتر میسر می‎‏شود. روش سقراطی محاوره اصولا روش اثبات نامستقیم است، که با آن نشان داده می‎شود که حکم زمانی نادرست است که به تناقضی منجر شود. افلاطون کراراً اثبات کنگ بودن طول قطر مربعی به اضلاع واحد را به عنوان مثالی برای یک روش اثبات نامستقیم (()برهان خلف، فصل دوم، صفحات 23-35) آورده است. نکته اینجاست که این کنگ بودن طول هرگز نمی‎توانسته از راه‎ اندازه‎گیریهای عینی، که همیشه متضمن یک حاشیة کوچک تجربی خطاست، کشف شود.

اقلیدس شاگر مکتب افلاطون بود. در حدود 300 سال پیش از میلاد روش قاطع هندسة‌ یونانی و نگرة اعداد را در اصول سیزده جلدیش منتشر کرد. با تنظیم این شکاهار، اقلیدس تجربه و کارهای مهم پیشینیان خود در سده‎های جلوتر را گرد هم آورد: تجارب فیثاغورسیان را در کتابهای اول تا چهارم و هفتم و نهم؛ نتایج کارهای آرکیتاس[9] را در کتاب هشتم؛ کارهای ائودوکسوس را در کتابهای پنجم، ششم، دوازدهم، و کارهای تئه تتوس[10] را در کتابهای دهم و سیزدهم. کتاب اقلیدس چنان به طور کامل جانشین کوششهای پیشین در شناسانیدن هندسه شد که کمتر نشانه‎ای از آن کوششها به جا ماند. جای تأسف است که بازماندگان اقلیدس قادر نبودند حق تألیف کتاب او را گرد‎آوری کنند؛ چون نامبرده مؤلفی است که اثرش بیش از هرکسی در تاریخ بشریت خوانده شده است. روش او در هندسه متجاوز از دو هزار سال بر تعلیم این ماده مسلط بود. وانگهی، روش بنداشتی که اقلیدس به کاربرد الگویی است برای آنچه که ما امروز «ریاضیات محض[11]» می‎نامیم. «محض» به معنی «اندیشة محض» است: هیچ تجربة برای تحقیق درستی احکام لازم نیست تنها باید مراقب استدلال در اثبات قضایا بود.

اصول اقلیدس از این حیث هم «محض» است که متضمن هیچ کاربرد علمی نیست؛ البته، هندسة اقلیدسی مورد استعمال بسیار در مسائل عملی مهندسی داشته است، ولی در اصول اشاره‎ای به آنها نشده است. در افسانه آمده است که یکی از آموزندگان مبتدی هندسه از اقلیدسی پرسید: «از آموختن این مطالب چه عاید من می‎شود؟» اقلیدس غلامش را خواند و گفت: «سکه‎ای به او بده، چون که می‎خواهد از آنچه که فرا می‎گیرد چیزی عایدش شود». این گونه تلقی از کاربرد ریاضیات در میان بسیاری از ریاضیدانان محض تا به امروز متداول مانده است آنها ریاضیات را صرفاً برای خودش، و برای زیبایی و ظرفات ذاتیش فرا می‎گیرند.

چنانکه بعداً خواهیم دید، جای شگفتی است که ریاضیات محض اغلب کاربردهایی پیدا می‎کند که خالق آن هرگز خوابش را هم نمی‎دیده است دورنمای «غیر عملی» ریاضیات محض، در نهایت، برای اجتماع مفید است. گذشته از آن، آن بخشهایی از ریاضیات هم که «کاربسته» نبوده‎اند برای اجتماع ارزش دارند، خواه به عنوان آثاری زیبا که با هنر و موسیقی قابل مقایسه‎اند و خواه از لحاظ سهم بزرگی که در بسط فهم و خود‎‏آگاهی انسان داشته‎اند.[12]



[1] -Vitruvius

[2] -Nebemiah

[3] -طوماری در مصر پیدا شده که از کهنترین استاد ریاضیات در مصر باستان است و در سال 1858 عتیقه فروش اسکاتلندی به نام الکساندر هنری رایند آن را خریداری کرد و از این رو به نام او مشهور شد م.

[4] -در سالهای اخیر مقدار تقریبیp با تعداد ارقام اعشاری زیاد به توسط رایانه‎ها حساب شده است و اندازة آن تا پنج رقم اعشاری تقریب 14159ر3 است. در 1789 یوهان لامبرت ثابت کرد که p مساوی هیچ کسری (عدد گویا) نیست. و در 1822 لیندمان ثابت کرد که p عددی است غیر جبری. بدین معنی که در هیچ معادلة جبری با ضرایب گویا صدق نمی‎کند

[5] -Ctto Neugebauer

[6] -Milete

[7] -Proclus

[8] -Eudoxus

[9] -Archytas

[10] -Theaetetus

[11] -pure mathematics

[12] -برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینة‌ ریاضیات قدیم به کتاب بارتل ون در وردن Bartel van der Waerden به نام Science Awakening (آکسفورد، یونیورسیتی، پرس انتشارات دانشگاه آکسفورد 1961) مراجعه کنید.

روش بنداشتی

روش بنداشتی[1]

ریاضیدانان برای کشف قضایا ممکن است از راههای آزمایش و خطا، محاسبة حالات ویژه، حدس در نتیجة الهام، و یا از هر راه دیگری استفاده کنند. روش بنداشتی روشی برای اثبات درستی نتایج است. برای برخی از نتایج مهم در ریاضیات اساساً تنها دلیلهای ناقص داده شده بوده است (خواهیم دید، که حتی اقلیدس هم در این زمینه مقصر بوده است). ولی مهم نیست، زیرا که دلیل درست، عاقبت (اغلب بسیار دیر) فراهم می‎شود و جهان ریاضی خشنود می‎گردد.

بنابراین، دلیلها به ما اطمینان می‎دهند که نتیجه‎ها درست هستند. در بسیاری از موارد این استدلالها نتایج کلیتری را عاید می‎کنند. مثلا، مصریان و هندیان به تجربه دریافته بودند که هرگاه اضلاع مثلثی 3 و 4 و 5 باشند، آن مثلث قائم الزاویه است. اما یونانیان ثابت کردند که اگر اضلاع a و b وc  از مثلثی چنان باشند که ، آنگاه مثلث قائم الزاویه است. برای کسب اطمینان از درستی این نتیجه لازم است بینهایت بار به آزمایش بپردازیم (و بعلاوه، آزمایشها تنها اندازة تقریبی اشیاء را به ما می‎‏دهند). بالاخره، استدلال بینشی شگرف از روابط بین اشیاء مختلفی که مطالعه می‎کنیم به ما می‎بخشد و ما را ملزم می‎سازد که اندیشه‎های خود را به گونه‎ای منسجم سازمان دهیم.

روش بنداشتی چیست؟ اگر بخواهم از راه استدلال محض شما را متقاعد سازم که حکم 1S را بپذیرید، باید بتوانم نشان دهم که این حکم چگونه به طور منطقی از حکم دیگر 2S، که  شما قبلاً آن را پذیرفته‎اید، نتیجه می‎شود. ولی اگر شما 2S را قبول نداشته باشید، من باید نشان دهم که 2S چگونه به طور منطقی از یک حکم دیگر 3S نتیجه می‎شود. ممکن است لازم شود این عمل را چند بار تکرار کنم تا به حکمی برسم که شما آن را می‎‏پذیرید و احتیاجی به اثبات آن نیست. حکم اخیر نقش یک بنداشت (یا اصل موضوع) را ایفا می‎کند. اگر نتوانم به حکمی برسم که شما به عنوان مبنای استدلال من بپذیرید، دچار «تسلسل» خواهم شد، یعنی باید دلیل پشت دلیل بیاورم بی آنکه پایانی داشته باشد.[2]

پس باید دو شرط مسلم شوند تا درستی برهانی را بپذیریم:

شرط 1. پذیرفتن احکامی به نام «بنداشت» یا «اصل موضوع» که به هیچ توجیه دیگری نیاز نداشته باشند.

شرط 2. توافق بر اینکه کی و چگونه حکمی «به طور منطقی» از حکم دیگر نتیجه می‎شود، یعنی توافق در برخی از قواعد استدلال.

کار عظیم اقلیدس این بود که چند اصل ساده، چند حکم که بی‎نیاز به توجیهی پذیرفتنی بودند دستچین کرد، و از آنها 465 گزاره نتیجه گرفت، که بسیاری از آنها پیچیده بودندو به طور شهودی بدیهی نبودند و تمام اطلاعات زمان او را دربرداشتند. یک دلیل بر زیبایی اصول اقلیدس این است که این همه را از آن اندک نتیجه گرفته است.



[1] -axiomatic method,

[2] -و یا ممکن است در مرحله‎ای از دلیل به همان گزاره‎ای که اثبات آن مورد نظر است بازگردیم، که در این صورت می‎گوییم دچار «دور» شده‎ایم. اصولاً در این گونه موارد به جای اینکه بگوییم دچار تسلسل می‎شویم بهتر است بگوییم دچار دور یا تسلسل می‎شویم-م.

زندگینامه ریاضیدانان بزرگ اقلیدس

تمرینهای اصلی

1-در این گروه از تمرینها می خواهیم حل چند مسئله اساسی اقلیدسی را از راه ترسیم با پرگار و ستاره از نظر بگذرانیم این گونه ترسیمها از دوران یونان قدیم تا سده نوزدهم که سرانجام همه مسائل ترسیمی کهن حل شدند ریاضیدانان را شیفته خود ساخته بودند .

(أ‌)     پاره خط AB داده شده است عمود منصف آن را رسم کنید .(راهنمایی : همان گونه که در شکل  نشان داده شده است AB را به صورت قطری از یک لوزی در آورید .

 (ب) خط l و یک نقطه P ناواقع برآن داده شده اند از P  خطی عمود بر l رسم کنید

(ج)خط l و یک نقطه P ناواقع بر آن داده شده اند . از P خطی رسم کنید که بر L عمود باشد . (راهنمایی :مثلث متساوی الساقین abp  را که قاعده  ab آن برi باشد بسازید و از (آ) استفاده کنید.)

(د) خط I و یک نقطه p ناواقع بر آن داده شده اند ازp   خطی به موازات I رسم کنید .(راهنمایی: از (ب) و (ج) استفاده کنید )

(ه) نیمساز یک زاویه را رسم کنید .(راهنمایی: از این قضیه اقلیدس که عمود منصف قاعده مثاث متساوی الساقین نیمساز زاویه روبرو به قاعده آن است استفاده کنید.)

(و) مثلث  abc و پاره خط  داده شده اند . در یک طرف مفروض  نقطه ای مانند f چنان پیدا کنید که   .

(ز) زاویه  و نیم خط  داده شده اند . نقطه ای مانند  f در یک طرف مفروض چنان پیدا کنید که  .

2. اقلیدس پر گار را فرو ریختنی 1 فرض می کرد . یعنی اگر دو نقطه pوq داده شده باشد پرگار نمی تواند دا یره ای به مرکز p بکشد که بر q بگذرد ( اصل سوم ) : و لی ، نوک پرگار نمی تواند به مرکز دیگر o برده شود و داغ یرهخ ای با همان شعاع رسم کند . و قتی نوک پرگار حرکت داده شد، پرگار فرو می ریزد . ترسیمهای مربوط به تمرین 1 را بررسی کنید و ببنید که آیا می شود آنها را با پرگاری فرو ریختنی رسم کرد ؟ ( در این تمرینها و قتی می گو ئیم خطی (( داده شده )) است منظور این است که دو یا چند نقطه بر آن داده شده اند .)

(أ‌)               سه نقطه p، qوr داده شده اند با یک ستاره و یک پرگار فرو ریختنی مستطیل pqst به ضلع rq را چنان بکشید که :  (ش 2501) .

 

 

 

 

(ب‌)           پاره خط  و نیم خط داده شده اند . نقطه  c را بر پیدا کنید چنانچه .( راهنمایی: با استفاده از (آ) مستطیل  را بکشید ، سپس دا یره ای به مرکز a  رسم کنید چنانکه از s بگذرد.)

تمرین (ب) نشان می دهد که شما می توانید پاره خطها را با یک پرگار فرو ریختنی و یک ستاره انتقال دهید. پس  می توانید همه ترسیمها را چنانکه گو یی پرگار ((فرو ریختنی )) نیست انجام دهید .

3. خطکشی که در تمرینها پیشین به کار بردید نامدرج فرض شده بود ( اگر هم مدرج بود فرض این بود که مجاز نبو ده اید از درجه بندی استفاده کنید ). اما اکنون فرض می کنیم که بر این خط کش دو نشانه طوری گذاشته شده باشند که فا صله ای مانند d را مشخص سازند. ارشمیدس نشان داده است که چگونه می توانیم یک سوم زا ویه ای ر رسم کنیم:

اگر زا ویه ای به راس o داده شده باشد، یک دایره به شعاع d و به مرکز o رسم می کنیم تا اضلاع این زا ویه را در نقاط aوb ببرد. حال خطکش را چنان قرار می دهیم که یکی از نشانه های آن نقطه ای مانند c اتز خط را به دست دهد چنانکه o میان aو c قرار گیرد ، و نشانی دیگر در نقطه ای مانند d بر دایره واقع شود و در عین حال اکتداد خطکش از b بگذرد . ثابت کنید که بدین ترتیب به دست می آید یک سوم زا ویه است.(را هنمایی : از قضایای اقلیدس در باب زا ویه ای خارجی مثلث متساوی الساقین استفاده کنید.)

 

 

 

 

 

 

 

4. عدد را یو نانیان نسبت زرین می نامیدند ، و مستطیلی را که نسبت اضلاعش چنین بود مستطیل زرین می خواندند. ثابت کنید که مستطیل زرین را می توان با پرگار و ستاره با ترتیب زیر رسمکرد:

(أ‌)     رسم یک مربع abcd .

(ب‌)پیدا کرئن نقطه m وسط ab.

(ت‌)پیدا کردن نقطه e میان aو e باشد و .

(ث‌)پیدا کردن نقطه f پای عمود مرسوم از e بر dc.

(ج‌)  آنگاه aefd  مستطیل زرین است ( از قضیه فیثاغورس در  استفاده کنید.)

(ح‌)  بعلاوه befc مستطیل زرین دیگری است ( ابتدا نشان دهید p=p-1/1 ( .

حل دو تمرین بعدی مستلزم داشتن اطلاعاتی در زمیته مثلثات است.

 

 

 

 

5. مصریان می پنداشتند که هر گاه طواهای اضلاع یک چهار ضلعی a،b،cوd باشد ، مساحت آن ،s، از دستور (A+c)(b+d)/4 به دست می آید . ثابت کنید که د ر واقع   4s<(a+c)(b+d) و تساوی تنها زمانی بر قرار است که چهار ضلعی مستطیل با شد .( را هنمایی: دو برابر مساحت مثلث مساوی است با ، که در آن زاویه میان دو ضلع به طولهای aوb است و. در اینجا هم تساوی تنها زمانی بر قرار است که زا ویه قائمه باشد).

6. به گونه ای مشلبه ثابت کنید که هر گاه طولهای اضلاع مثلثی a، bو cباشند ، مساحت آن درنا برابری زیر صدق می کند:

تساوی تنها زمانی بر قرار می شود که مثلث متساوی الساقین الاضلاع باشد ( راهنمایی: هرگاه  یعنی زا ویه میان bوc چنان انتخاب شده باشد که حداکثر 600 باشد، آنگاه لاز دستورهای زیرین استفاده کنید:

چهار تمرین زیر به پژوهش در کتابخانه نیاز دارد.چ

7. مقاله ای بنویسید و در آن بتفصیل بیان کنید که چرا تثلیت یک زاویه غیر مشخص یا تربیع دایره ، تنها با پرگار و ستاره غیر ممکن است (ایوز و کوتوزوف و مویر) .

8. اینک دو نتیجه مشهور دیگر از نگره ترسیمات هندسی:

(أ‌)     گ. موهر 1 ریاضیدان دانمارکی و ل.ماسکرونی2 ایتالیایی مستقل از یکدیگر کشف کردند که همه ترسیمهای نقاط در هندسی اقلیدسی را می توان با یک پرگار تنها انجام داد. البته خط را نمی توان تنها با پرگار رسم کرد ، ولی می توان آن را با پیدا کردن دو نقطه اش به وسیله پرگار مشخص نمود. بدین معنی ، موهر و ماسکرونی نشان دادند که ستاره مورد لزوم نیست.

(ب‌)از سوی دیگر ، ی.اشتاینر3 آلمانی و ژ.و.پونسله 4 فرانسوی نشان دادند که کلیه ترسیمهای اقلیدسی را می توان تنها با یک ستاره انجام داد مشروط  بر اینکه ابتدا یک دایره و مرکزش داده شده باشند .

گزارشی در باب این دو کشف جالب تهیه کنید(ایوز و کوتوزوف ).

9. مثلث غیر مشخص داده شده است . از راس هر زاویه دو نیمخط رسم کنید که آن زا ویه را به سه بخش کنند اگر p،qوr نقاط تقاطع نیم خطهای مجاور با شند ثابت کنید(قضیه مورلی )5 مثلثی است متساوی الاضلاع (ش 2301 و((مقدمه ای بر هندسه ))اثر کاکستر ).

10. این مسئله پژوهشی است که ممکن است جواب آن معلوم باشد، هر چند به آن

 

 

 

 

 

بر نخورده ام. آیا تعمیم زیبایی از قضیه مورلی برای مواردی که هر زاویه از مثلث به 4، 5

،6، ......جزء برابر بخش شود وجود دارد یا نه؟ اگر به جای مثلث شکل دیگری نظیر 4 ضلعی ، 5ضلعی ،6ضلعی وغیره داشته باشیم چطور؟

 

 

 

زندگینامه ریاضیدانان بزرگ فیثاغورث

فیثاغورث

افکار فیثاغورث ریاضیدان و فیلسوف یونانی به شکل گیری ریاضیات نوین و فلسفه غرب کمک کرده است . هدف او توضیح همه پدیده های طبیعی بر اساس ریاضیات بود . فیثاغورث بیش از هر چیز برای فرمولی که در مورد نسبتهای اضلاع مثلث راست گوشه ارائه کرده است معروف است. مفاهیم متعدد دیگری (مانند تصاعدهای حسابی و هندسی و عددهای مربع کامل ) که برای ریاضیات نوین نقش زیر بنایی دارند بر افکار فیثاغورث مبتنی هستند . فیثاغورث و پیروان او ریاضیات هماهنگ ها را که مبنای موسیقی امروز غرب را تشکیل می دهد ابداع کردند.

حدود 580ق.م فیثاغورث در ساموس یونان به دنیا می آید.
حدود 532 ق.م برای فرار از حکومت جابر ساموس به جنوب ایتالیا سفر می کند.
حدود 525 ق.م یک آکادمی را در کروتون (که اکنون کروتونا نام دارد) تاسیس می کند . این آکادمی یک مدرسه و یک مکتب برادری مذهبی مبتنی بر اصول اخلاقی و فلسفی معینی است ، که در آن همه برادران می بایستی وفاداری و رازداری را رعایت کنند . در ریاضیات ،فیثاغورث و پیروان او با آرایشهای مختلف دسته هایی از ریگ آزمایش می کنند و در می یابند که دنباله های منظمی از اعداد پدید می آید. مثلاَ شکلهای مثلثی دنباله 10،6،3،1،... و شکلهای مربعی دنباله 16،9،4،1،... را ایجاد می کنند. کلمه calculate به معنی محاسبه (از calculus به معنی «سنگریزه» و نیز اصطلاح مربع (توان دوم) از این کاربرد ریگها اقتباس شده است . در هندسه ، آنها در می یابند که مجموع زوایای یک مثلث همیشه 180 درجه است.
آنها همچنین این قضیه معروف را ارائه می کنند که مربع وتر یک مثلث راست گوشه برابر مجموع مربهای دو ضلع دیگر ان است . در موسیقی ، فیثاغورث و پیروان او با آزمایش بر روی تارهای کشیده شده ریاضیات اکتاوها را ابداع می کنند (هرگاه طول تاری را نصف کنیم ، نتی را که یک اکتاو پایینتر است ایجاد می کند،) در اخترشناسی ، آنها این نظریه را مطرح می کنند که جهان کروی است و زمین نیز کره ای در مرکز آن است. خورشید به طور سالانه و روزانه به دور آسمان می چرخد ، و ماه و سیاره ها نیز به همین ترتیب رفتار می کنند. فیثاغورث در آسیای صغیر (ترکیه امروز) به سفرهای وسیعی می پردازد و در آنها با بعضی از ریاضیدانان و فیلسوفان برجسته ان زمان تبادل نظر می کند.
حدود 500ق.م در متاپونتوم (نزدیکی متاپونتوی امروز) در ایتالیا می میرد.

فیثاغورث (در یونانی Πυθαγορας) (زادهٔ حدود ۵۶۹ (پیش از میلاد) - درگذشتهٔ حدود ۴۹۶ (پیش از میلاد)). از فیلسوفان و ریاضیدانان یونان باستان بود. شهرت وی بیشتر بخاطر ارائه قضیهٔ فیثاغورث است. وی را یونانیان یکی از هفت فرزانه بشمار می‌آوردند.

زندگی

فیثاغورث در جزیره ساموس، نزدیک کرانه‌های ایونی، زاده شد. او در عهد قبل از ارشمیدس، زنون و اودوکس (۵۶۹ تا ۵۰۰ (پیش از میلاد)) می‌زیست.

او در جوانی به سفرهای زیادی رفت و این امکان را پیدا کرد تا با مصر، بابل و مغان ایرانی آشنا شود و دانش آنها را بیاموزد. به طوری که معروف است فیثاغورث، دانش مغان را آموخت. او روی هم رفته، ۲۲ سال در سرزمین‌های خارج از یونان بود و چون از سوی پولوکراتوس، شاه یونان، به آمازیس، فرعون مصر سفارش شده بود، توانست به سادگی به رازهای کاهنان مصری دست یابد. او مدتها در این کشور به سر برد و در خدمت کاهنان و روحانیون مصری به شاگردی پرداخت و آگاهی‌ها و باورهای بسیار کسب کرد واز آنجا روانه بابل شد و دوران شاگردی را از نو آغاز کرد.

وقتی او در حدود سال ۵۳۰، از مصر بازگشت، در زادگاه خود مکتب اخوتی ( که امروزه برچسب مکتب فیثاغورث بر ان خورده است ) را بنیان گذاشت که طرز فکر اشرافی داشت. هدف او از بنیان نهادن این مکتب این بود که بتواند مطالب عالی ریاضیات و مطالبی را تحت عنوان نظریه‌های فیزیکی و اخلاقی تدریس کند و پیشرفت دهد.

فیثاغورث نیز به مانند سقراط جانب احتیاط را نگاه داشت و چیزی ننوشت . تعالیم وی از طریق شاگردانش به دست ما رسیده است . اکنون روشن شده است که که شاگردان فیثاغورث ، باعث و بانی بخش اعظمی از لباس چهل تکه تفکر ، اداب و رسوم ، ریاضیات ، فلسفه و اندیشه های عجیب و غریبی هستند که در مکتب فیثاغورث موجود می باشد. در واقع ، قضیه ی مشهور فیثاغورث در باب مجذور وتر ، به احتمال قریب به یقین به دست خود فیثاقورث کشف نشده است ( این حرف بدین معناست که خود فیثاغورث هم قضیه فیثاغورث را نمیفهمید ، و این برای کسانی که ریاضیدان نیستند ، اسباب دلگرمی و امیدبخش است ! )

شیوه تفکر این مکتب با سنت قدیمی دموکراسی، که در آن زمان بر ساموس حاکم بود، متضاد بود. و چون این مشرب فلسفی با مذاق مردم ساموس خوش نیامد، فیثاغورث به ناچار، زادگاهش را ترک گفت و به سمت شبه جزیره آپتین (از سرزمینهای وابسته به یونان) رفت و در کراتون مقیم شد.

در افسانه‌ها چنین آمده است که متعصبان مذهبی و سیاسی، توده‌های مردم را علیه او شوراندند و به ازای نور هدایتی که وی راهنمای ایشان کرده بود مکتب و معبد او را آتش زدند و وی در میان شعله‌های آتش جان سپرد.

این جمله معروف را دوستدارانش در رثای او گفته‌اند: «Sic transit gloria mundi» یعنی «افتخارات جهان چنین می‌گذرند».

فیثاغورث و مسئلهٔ استدلال در ریاضیات

برای آنکه نقش فیثاغورث را در تبیین اصول ریاضیات درک کنیم، لازم است کمی درباره جایگاه ریاضیات در عصر وی و پیشرفتهایی که تا زمان وی صورت گرفته بود، بدانیم که این هم به نوبه خود، در خور توجه است. جالب است بدانید با اینکه مبنای ریاضیات بر «استدلال» استوار است، قبل از فیثاغورث هیچ کس نظر روشنی درباره این موضوع نداشت که استدلال باید مبنی بر مفروضات باشد. به عبارتی استدلال، مسئلهٔ تعریف شده‌ای نبود.

در واقع می‌توان گفت بنا به قول مشهور، فیثاغورث در بین اروپاییان اولین کسی بود که روی این نکته ا صرار ورزید که در هندسه باید ابتدا «اصول موضوع» و «اصول متعارفی» را معین کرد و آنگاه به اتکاء آنها که «مفروضات» هم نامیده می‌شوند، روش استنتاج متوالی را پیش گرفت به پیش رفت. از نظر تاریخی «اصول متعارفی» عبارت بود از «حقیقتی لازم و خود بخود واضح».

 

استاندارد حسابداری‌ شماره‌ 24 گزارشگری‌ مالی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌

استاندارد حسابداری‌ شماره‌  24

گزارشگری‌ مالی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌


 

 

 

فهرست‌ مندرجات‌

 

 

                                                      شماره‌ بند   

     .  مقدمه‌                                          1

     .  دامنه‌ کاربرد                                  2

     .  تعریف‌                                        4 ـ 3

     .  مخارج‌                                        7 ـ 5

     .  درآمدها                                      9 ـ 8

     .  افشا                                         13 ـ 10

     .  تاریخ‌ اجرا                                    14

     .  مطابقت‌ با استانداردهای‌ بین‌المللی‌ حسابداری‌      15


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

استاندارد حسابداری‌ شماره‌  24

گزارشگری‌ مالی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌

 

 این‌ استاندارد باید با توجه‌ به‌ "مقدمه‌ای‌ بر استانداردهای‌ حسابداری‌" مطالعه‌ و بکارگرفته‌ شود.

    

مقدمه‌

1 . هدف‌ این‌ استاندارد، تشخیص‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ و تجویز گزارشگری‌ مالی‌ پاره‌ای‌ اطلاعات‌ خاص‌ در باره‌ آنها در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ است‌. توضیح‌ اینکه‌ معیارهای‌ شناخت‌ و اندازه‌گیری‌ معاملات‌ و سایر رویدادهای‌ مالی‌ و نیز بخش‌ عمده‌ گزارشگری‌ مالی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ و واحدهای‌ تجاری‌ در حال‌ بهره‌برداری‌ مشابه‌ است‌. 

 

دامنه‌ کاربرد

2 . این‌ استاندارد در مورد صورتهای‌ مالی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ بکار می‌رود .

 

تعریف‌

3. در  این‌  استاندارد  اصطلاح‌  واحد  تجاری‌  در  مرحله‌  قبل‌  از  بهره‌برداری‌  با  معنی‌  مشخص‌  زیر  بکار  رفته‌  است‌ :

 .  واحد تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌   یک‌ واحد تجاری‌ است‌ که‌ بخش‌ عمده‌ کوششهای‌ خود  را برای‌ ایجاد یک‌ فعالیت‌ جدید بکار برد و یکی‌ از شرایط‌ زیر در مورد آن‌ صدق‌ کند :

 الف‌ ـ عملیات‌ اصلی‌ برنامه‌ریزی‌شده‌ ،  شروع‌ نشده‌ باشد ،  یا

 ب‌  ـ عملیات‌ اصلی‌ برنامه‌ریزی‌شده‌ ،  شروع‌ شده‌ ولی‌ درآمد عملیاتی‌ قابل‌ توجهی‌ از آن‌ حاصل‌ نشده‌ باشد .

 

4 . واحد تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌، عمدتاً کوششهای‌ خود را برای‌ اموری‌ مانند برنامه‌ریزی‌ مالی‌، تأمین‌ سرمایه‌، اکتشاف‌ و گسترش‌ منابع‌ طبیعی‌، تحقیق‌ و توسعه‌، شناسایی‌ منابع‌ تامین‌ مواد اولیه‌، تحصیل‌ داراییهای‌ ثابت‌ مشهود یا سایر داراییهای‌ عملیاتی‌ مانند حق‌امتیاز بهره‌برداری‌ از معادن‌ و نیز استخدام‌ و آموزش‌ کارکنان‌، بازاریابی‌ و راه‌اندازی‌ عملیات‌ تولیدی‌ صرف‌ می‌کند. از نظر مقاصد این‌ استاندارد، برای‌ ایجاد یکنواختی‌ فرض‌گزارشگری‌ مالی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ براین‌ است‌ هر واحد تجاری‌ که‌ درآمد عملیاتی‌ آن‌ کمتراز حدود 20% درآمد عملیاتی‌ برنامه‌ریزی‌ شده‌ باشد، واحد تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ تلقی‌ می‌شود.

 

مخارج‌  

5 . مخارج‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌، براساس‌ استانداردهای‌ حسابداری‌ که‌ در واحدهای‌ تجاری‌ در حال‌ بهره‌برداری‌ استفاده‌ می‌شود، شناسایی‌ می‌گردد.

 

6 . مخارج‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ را می‌توان‌ به‌ سه‌ گروه‌ زیر طبقه‌بندی‌ کرد:

الف‌ . مخارجی‌ که‌ به‌ منظور تحصیل‌ داراییهای‌ ثابت‌ مشهود، داراییهای‌ نامشهود و موجودی‌ مواد و کالا تحمل‌ می‌گردد. این‌ مخارج‌ با رعایت‌ معیارهای‌ شناخت‌ مندرج‌ در استانداردهای‌ حسابداری‌ شماره‌ 7، 8، 11، 13 و 17 در دوره‌ وقوع‌ به‌ عنوان‌ دارایی‌ شناسایی‌ می‌شود. مخارج‌ مزبور، حسب‌ مورد، در برگیرنده‌ مخارج‌ سربار اداری‌ و عمومی‌ است‌ که‌ بتوان‌ آن‌ را به‌ طور مشخص‌ با تحصیل‌ دارایی‌ یا رساندن‌ آن‌ به‌ وضعیت‌ قابل‌ بهره‌برداری‌ ارتباط‌ داد و لذا این‌ گونه‌ هزینه‌ها براساس‌ مبانی‌ منطقی‌ بین‌ داراییهای‌ مربوط‌ تسهیم‌ می‌شود. علاوه‌ براین‌، مواردی‌ از قبیل‌ پیش‌پرداخت‌ بیمه‌ یا حقوق‌ و دستمزد، در صورت‌ انطباق‌ با معیارهای‌ شناخت‌ دارایی‌ در مفاهیم‌ نظری‌ گزارشگری‌ مالی‌، به‌ عنوان‌ دارایی‌ شناسایی‌ می‌شود.

ب‌ . مخارجی‌ که‌ هر چند ممکن‌ است‌ به‌ جریان‌ منافع‌ اقتصادی‌ آتی‌ کمک‌ کند، اما به‌ عنوان‌ یک‌ دارایی‌ جداگانه‌ قابل‌ تشخیص‌ نیست‌ و لذا حائز معیارهای‌ شناخت‌ به‌ عنوان‌ دارایی‌ نمی‌باشد. این‌ گونه‌ مخارج‌ در دوره‌ وقوع‌ به‌ عنوان‌ هزینه‌ شناسایی‌ می‌شود.

ج‌  . مخارجی‌ که‌ هیچ‌ گونه‌ منافع‌ اقتصادی‌ آتی‌ ندارد و لذا در دوره‌ وقوع‌ به‌ عنوان‌ هزینه‌ شناسایی‌ می‌شود. مخارج‌ دوران‌ توقف‌ غیرعادی‌ در فعالیتهای‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌، خسارات‌ وارده‌ به‌ داراییها، مخارج‌ دوباره‌کاری‌ و مخارج‌ نیروی‌ کار مازاد، نمونه‌هایی‌ از این‌ گونه‌ مخارج‌ است‌.

     

7 . مخارجی‌ که‌ در دوران‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ واقع‌ می‌شود، تنها در صورت‌ انطباق‌ با مصادیق‌ بند 6 (الف‌)، قابل‌ انتساب‌ به‌ داراییهای‌ مربوط‌ است‌. بدین‌ ترتیب‌ احتساب‌ هر گونه‌ مخارجی‌ تحت‌ سرفصل‌ "مخارج‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌" به‌ عنوان‌ یک‌ دارایی‌ جداگانه‌ در صورتهای‌ مالی‌، با توجه‌ به‌ اینکه‌ سرفصل‌ یاد شده‌ فاقد معیارهای‌ شناخت‌ به‌ عنوان‌ یک‌ دارایی‌ جداگانه‌ است‌، صحیح‌ نیست‌.

 

درآمدها 

8 . درآمد در واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ براساس‌ استانداردهای‌ حسابداری‌ که‌ در واحدهای‌ تجاری‌ در حال‌ بهره‌برداری‌ استفاده‌ می‌شود، شناسایی‌ می‌گردد.

 

9 . درآمدهایی‌ که‌ به‌ طور مشخص‌ بیانگر بازیافت‌ بخشی‌ از مخارج‌ (اعم‌ از دارایی‌ و هزینه‌) است‌، از مخارج‌ مربوط‌ کسر می‌شود. سود حاصل‌ از سرمایه‌گذاری‌ موقت‌ تسهیلات‌ مالی‌ دریافتی‌، فروش‌ ضایعات‌ و فروش‌ تولیدات‌ آزمایشی‌، نمونه‌هایی‌ از این‌ گونه‌ درآمدهاست‌.

 

افشا 

10 . واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ باید صورتهای‌ مالی‌ خود را مشابه‌ با صورتهای‌ مالی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در حال‌ بهره‌برداری‌ ارائه‌ کنند زیرا ترازنامه‌، صورتهای‌ سود و زیان‌، سود و زیان‌ جامع‌ و جریان‌ وجوه‌ نقد و یادداشتهای‌ توضیحی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در حال‌ بهره‌برداری‌ برای‌ ارائه‌ اطلاعات‌ مفید در مورد واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ به‌ اندازه‌ کافی‌ مناسب‌ است‌. ارائه‌ صورتهای‌ مالی‌ خاص‌ برای‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ ممکن‌ است‌ به‌ این‌ تصور منجر شود که‌ ماهیت‌ و نتایج‌ معاملات‌ این‌ واحدهای‌ تجاری‌ نیز خاص‌ است‌ در حالی‌ که‌ واحدهای‌ تجاری‌ در حال‌ بهره‌برداری‌ هم‌ معاملات‌ مشابهی‌ دارند. علاوه‌ براین‌، صورتهای‌ مالی‌ خاص‌ به‌ آسانی‌ با صورتهای‌ مالی‌ دوره‌های‌ بعد از مرحله‌ بهره‌برداری‌ قابل‌ مقایسه‌ نخواهد بود.

 

11 . صورتهای‌ مالی‌ واحد تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ باید شامل‌ اطلاعات‌ اضافی‌ زیر باشد :

 الف‌ . درج‌ عبارت‌ "قبل‌ از مرحله‌ بهره‌برداری‌" در کلیه‌ صفحات‌ صورتهای‌ مالی‌ ،  

 ب‌  . انعکاس‌ مبالغ‌ انباشته‌ جریانهای‌ ورودی‌ و خروجی‌ نقدی‌ از ابتدای‌ شروع‌ فعالیت‌ واحد تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ در صورت‌ جریان‌ وجوه‌ نقد ، 

 ج‌   . ارائه‌ اطلاعات‌ در مورد نوع‌ ،  ماهیت‌ و مراحل‌ فعالیتهای‌ انجام‌ شده‌ (از جمله‌ درصد پیشرفت‌ پروژه‌) ، 

 د   . ارائه‌ جدول‌ زمانبندی‌ اجرای‌ پروژه‌ و دلایل‌ تأخیر در اجرا در صورت‌ وجود ،

 ه   . ارائه‌ جدول‌ مقایسه‌ای‌ عملکرد پروژه‌ با برآوردهای‌ اولیه‌ (اعم‌ از ریالی‌ و ارزی‌) ،  و

 و  . ارائه‌ اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ مبالغ‌ انباشته‌ درآمد و هزینه‌ از ابتدای‌ فعالیت‌ واحد تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ به‌ تفکیک‌ اقلام‌ عمده‌ .

 

12 . واحدهای‌ تجاری‌ درمرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ معمولاً مخارج‌ عمده‌ای‌ برای‌ فعالیتهای‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ تحمل‌ می‌کنند و طی‌ این‌ دوره‌، درآمد قابل‌ توجهی‌ تحصیل‌ نمی‌کنند. فعالیتهای‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ احتمالاً در دو یا چند دوره‌ گزارشگری‌ مالی‌ انجام‌ می‌شود. به‌ منظور انعکاس‌ اهمیت‌ فعالیتهای‌ دوره‌های‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌، دامنه‌ صورتهای‌ مالی‌ ارائه‌ شده‌ توسط‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ باید آنچنان‌ گسترش‌ یابد که‌ اطلاعات‌ انباشته‌ را از ابتدای‌ مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ همراه‌ اطلاعات‌ جاری‌ فراهم‌ کند.

 

13 . در صورتهای‌ مالی‌ اولین‌ دوره‌ مالی‌ پس‌ از شروع‌ بهره‌برداری‌ باید افشا شود که‌ واحد تجاری‌ در دوره‌ مالی‌ گذشته‌ ،  در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ بوده‌ است‌ و چنانچه‌ صورتهای‌ مالی‌ سال‌ (  های‌  ) گذشته‌ که‌ واحد تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌ بوده‌ برای‌ اهداف‌ مقایسه‌ای‌ ارائه‌ می‌شود ، افشای‌ اطلاعات‌ اضافی‌ طبق‌ بند 11 ضرورت‌ ندارد .

 

تاریخ‌ اجرا 

14 . الزامات‌ این‌ استاندارد در مورد کلیه‌ صورتهای‌ مالی‌ که‌ دوره‌ مالی‌ آنها از تاریخ‌  1/1/1381 و بعد از آن‌ شروع‌ می‌شود ،  لازم‌الاجراست‌ .

 

مطابقت‌ با استانداردهای‌ بین‌المللی‌ حسابداری‌   

15 . استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌ جداگانه‌ای‌ در رابطه‌ با "گزارشگری‌ مالی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل‌ از بهره‌برداری‌" وجود ندارد.